دههها مطالعه مستمر نشان دادهاند كه تجمع پروتئينهاي سمي در مغز ميتواند به بيماري آلزايمر منجر شود، اما چيزي كه هنوز كاملا مشخص نشده، اين است كه تجمع اين پروتئينها چه علتي دارد؟ تعدادي از مطالعات جديدتر سعي كردهاند كه علتي براي اين فرآيند پيدا كنند و درنهايت نشان دادهاند كه علت ابتلا به بيماري آلزايمر، فراتر از ژنتيك و عادتهاي ناسالم است. در ادامه با چند مورد از غيرعاديترين و عجيبترين علتهاي ابتلا به بيماري آلزايمر آشنا ميشويم.
استفاده از داروهاي ضداضطرابي
داروهاي مشهوري مانند لورازپام، آلپرازولام و كلونازپام در گروهي از داروها با عنوان بنزوديازپينها قرار ميگيرند و معمولا هم براي درماناختلال اضطرابي و بيخوابي بهكار ميروند. اگرچه مطالعات متعددي، ايمني و كارآمدي اين داروها را در كوتاهمدت تاييد كردهاند، اما بسياري افراد هنوز هم در درازمدت از اين داروها استفاده ميكنند. يكي از مطالعات British Medical Journal نشان ميدهد كه مصرف بنزوديازپينها براي مدتي بيش از ۳ ماه، شانس ابتلا به بيماري آلزايمر را ۵۱ درصد افزايش ميدهد.
اصابت ضربههاي متعدد به سر
همه ما با مشكلاتي كه ميتوانند بعد از اصابت ضربه احتمالي به ناحيه سر شكل بگيرند، آشنا هستيم. بسياري از افراد بعد از اين ضربهها دچار مشكل نميشوند، اما التهاب در ناحيه سر بعضي از آنان به حالت مزمن تبديل ميشود و بهبود پيدا نميكند. دقيقا در همين وضعيت است كه بايد ارتباط بين اصابت ضربه به سر و خطر ابتلا به بيماري آلزايمر را جستوجو كرد. بعضي از سلولهاي مغز، ميكروگليا نام دارند كه نقش مهمي در التهاب ايفا ميكنند. وقتي كه ميكروگليا دائما در وضعيت التهابي قرار ميگيرد، ديگر نميتواند بتا-آميلوئيدها را از مغز بيرون بريزد. اين اختلال به تجمع بتا-آميلوئيدها در مغز و نابودي نورونهاي مغزي منجر ميشود.
كمبود خواب مزمن
كمبود خواب در سالهاي اخير روبهافزايش بوده و تقريبا به اپيدمي تبديل شده است. هر دليلي هم كه براي اين كمبود خواب داشته باشيد، بايد بدانيد كه كمبود خواب مزمن و هميشگي ميتواند شانس ابتلا به بيماري آلزايمر را بيشتر كند.
متخصصان ميگويند كه مشكلات خواب در افراد مبتلا به بيماري آلزايمر شايع هستند، اما هنوز روشن نيست كه كدام يك از آنها در جايگاه علت و كدام يك در جايگاه معلول قرار ميگيرند. آزمايشهاي حيواني نشان ميدهند كه كمبود خواب در موشهاي آزمايشگاهي، ميزان تائو را در مغز اين موجودات بيشتر ميكند و قابليتهاي حافظهاي و يادگيري آنان را بهصورت منفي تغيير ميدهد. بهگفته محققان، كمبود خواب مزمن، مغز و بدن را تحت فشار ميگذارد و سرعت فرآيندهاي مضري كه منجر به بيماري آلزايمر ميشوند را بيشتر ميكند.
تنهايي
حفظ روابط انساني و اجتماعي با خانواده، دوستان و بهطور كلي جامعه، بخشي از يك زندگي مطلوب و سالم است. يكي از مطالعات Journal of Neurology، Neurosurgery، and Psychiatry نشان ميدهد كه نوعي ارتباط بين تنهايي و افزايش خطر ابتلا بهزوال عقل وجود دارد. محققان هنوز نميدانند كه اين ارتباط از كجا نشات ميگيرد، اما توصيه مشخصي براي همه انسانها دارند: روابط اجتماعي خودتان را حفظ كنيد و جدي بگيريد.
ديابت مغزي
بيماري آلزايمر، نوعي بيماري متابوليك است كه مغز را هم تحت تاثير قرار ميدهد. اين مساله تا حدي جدي است كه محققان، بيماري آلزايمر را بهعنوان بيماري ديابت نوع ۳ معرفي ميكنند. سلولهاي مغزي نيز از گلوكز بهعنوان سوخت كمك ميگيرند و درنتيجه با انسولينمرتبط ميشوند. درواقع، سلولهاي مغزي هم دقيقا مانند باقي سلولهاي بدن ميتوانند به مقامت به انسولين مبتلا شوند. دانشمندان در سالهاي اخير متوجه شدهاند كه اين اختلال، محيط مغز را سمي ميكند و به تجمع پروتئينها و نورونهاي مرده در مغز افراد منجر ميشود.
دههها مطالعه مستمر نشان دادهاند كه تجمع پروتئينهاي سمي در مغز ميتواند به بيماري آلزايمر منجر شود، اما چيزي كه هنوز كاملا مشخص نشده، اين است كه تجمع اين پروتئينها چه علتي دارد؟ تعدادي از مطالعات جديدتر سعي كردهاند كه علتي براي اين فرآيند پيدا كنند و درنهايت نشان دادهاند كه علت ابتلا به بيماري آلزايمر، فراتر از ژنتيك و عادتهاي ناسالم است. در ادامه با چند مورد از غيرعاديترين و عجيبترين علتهاي ابتلا به بيماري آلزايمر آشنا ميشويم.
استفاده از داروهاي ضداضطرابي
داروهاي مشهوري مانند لورازپام، آلپرازولام و كلونازپام در گروهي از داروها با عنوان بنزوديازپينها قرار ميگيرند و معمولا هم براي درماناختلال اضطرابي و بيخوابي بهكار ميروند. اگرچه مطالعات متعددي، ايمني و كارآمدي اين داروها را در كوتاهمدت تاييد كردهاند، اما بسياري افراد هنوز هم در درازمدت از اين داروها استفاده ميكنند. يكي از مطالعات British Medical Journal نشان ميدهد كه مصرف بنزوديازپينها براي مدتي بيش از ۳ ماه، شانس ابتلا به بيماري آلزايمر را ۵۱ درصد افزايش ميدهد.
اصابت ضربههاي متعدد به سر
همه ما با مشكلاتي كه ميتوانند بعد از اصابت ضربه احتمالي به ناحيه سر شكل بگيرند، آشنا هستيم. بسياري از افراد بعد از اين ضربهها دچار مشكل نميشوند، اما التهاب در ناحيه سر بعضي از آنان به حالت مزمن تبديل ميشود و بهبود پيدا نميكند. دقيقا در همين وضعيت است كه بايد ارتباط بين اصابت ضربه به سر و خطر ابتلا به بيماري آلزايمر را جستوجو كرد. بعضي از سلولهاي مغز، ميكروگليا نام دارند كه نقش مهمي در التهاب ايفا ميكنند. وقتي كه ميكروگليا دائما در وضعيت التهابي قرار ميگيرد، ديگر نميتواند بتا-آميلوئيدها را از مغز بيرون بريزد. اين اختلال به تجمع بتا-آميلوئيدها در مغز و نابودي نورونهاي مغزي منجر ميشود.
كمبود خواب مزمن
كمبود خواب در سالهاي اخير روبهافزايش بوده و تقريبا به اپيدمي تبديل شده است. هر دليلي هم كه براي اين كمبود خواب داشته باشيد، بايد بدانيد كه كمبود خواب مزمن و هميشگي ميتواند شانس ابتلا به بيماري آلزايمر را بيشتر كند.
متخصصان ميگويند كه مشكلات خواب در افراد مبتلا به بيماري آلزايمر شايع هستند، اما هنوز روشن نيست كه كدام يك از آنها در جايگاه علت و كدام يك در جايگاه معلول قرار ميگيرند. آزمايشهاي حيواني نشان ميدهند كه كمبود خواب در موشهاي آزمايشگاهي، ميزان تائو را در مغز اين موجودات بيشتر ميكند و قابليتهاي حافظهاي و يادگيري آنان را بهصورت منفي تغيير ميدهد. بهگفته محققان، كمبود خواب مزمن، مغز و بدن را تحت فشار ميگذارد و سرعت فرآيندهاي مضري كه منجر به بيماري آلزايمر ميشوند را بيشتر ميكند.
تنهايي
حفظ روابط انساني و اجتماعي با خانواده، دوستان و بهطور كلي جامعه، بخشي از يك زندگي مطلوب و سالم است. يكي از مطالعات Journal of Neurology، Neurosurgery، and Psychiatry نشان ميدهد كه نوعي ارتباط بين تنهايي و افزايش خطر ابتلا بهزوال عقل وجود دارد. محققان هنوز نميدانند كه اين ارتباط از كجا نشات ميگيرد، اما توصيه مشخصي براي همه انسانها دارند: روابط اجتماعي خودتان را حفظ كنيد و جدي بگيريد.
ديابت مغزي
بيماري آلزايمر، نوعي بيماري متابوليك است كه مغز را هم تحت تاثير قرار ميدهد. اين مساله تا حدي جدي است كه محققان، بيماري آلزايمر را بهعنوان بيماري ديابت نوع ۳ معرفي ميكنند. سلولهاي مغزي نيز از گلوكز بهعنوان سوخت كمك ميگيرند و درنتيجه با انسولينمرتبط ميشوند. درواقع، سلولهاي مغزي هم دقيقا مانند باقي سلولهاي بدن ميتوانند به مقامت به انسولين مبتلا شوند. دانشمندان در سالهاي اخير متوجه شدهاند كه اين اختلال، محيط مغز را سمي ميكند و به تجمع پروتئينها و نورونهاي مرده در مغز افراد منجر ميشود.